باورکن
فرق زیادیست
بین کم آوردن و کوتاه آمدن
مرا دردیست اندر دل
که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم
ترسم
که مغز استخوان سوزد
من همیشه
از اول قصه های مادر بزرگ
می ترسیدم
یکی بود.....یکی نبود
زخمی ام کرده اند
اما می بخشمشان
یادم نبود
نباید کاکتوس را
نوازش کنم
خانه ام ابریست
یکسره روی زمین ابری ست با آن
از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد میپیچید
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
آی نی زن که تو
را آوای نی برده ست دور از ره
کجایی؟
خانه ام ابریست اما
ابر بارانش گرفته ست
در خیال روز های روشنم کز دست رفتندم،
من به روی آفتابم می برم در سا حت دریا نظاره.
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره، نی زن که دائم می نوازد نی، در این دنیای ابر اندود
راه
خود را دارد اندر پیش.